روی زمین مانده است، به یاری غسالانش شتافت و با شهامت و مقاومت روحی کم نظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد. به کارکنان گورستان غذا رساند، مردم را برای این کار بسیج کرد، امدادگری آموخت و در هر کاری که پیش می آمد، از امدادگری، زخم بندی، حمل مجروحان،
تعمیر و آماد هسازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت. تنها هدفش این بود که مفید باش د و به مردم خدمتی بکند. پدر و برادرش
در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آن ان را در گور نهاد. خواهر کوچکترش را درکارها شرکت داد. در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است. با این حال، او از پای ننشس ت و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگزده باشد. گزارش حسینی از جنگ بی نظیر است، و به هیچ یک از کتاب های متعددی که ایرانیان و خارجیان درباره جنگ نوشته اند، شباهتی ندارد. خواننده ممکن است با اعتقادات حسینی مخالف باشد و حتی او را دختری عامی بداند که طوطی وار چیزهایی را باور کرده است و تکرار می کند. ولی باید ابله یا مغرض باشد که درباره گزارش او از وقایع تردید کند. این گزارش حقیقی و دست اول از سبعیت از یک طرف و مظلومیت و بی پناهی از طرف دیگر است. در آن، چنان صحنه هایی از ایثار و شور ایمان به چشم می خورد که قلب را می لرزاند. انسان از خواندن این کتاب و اندیشیدن به کسانی که گزارش کارهایشان در آن آمده است انسان های معمولی، کم سواد یا بی سواد، دارا یا ندار اما بی ادعا، با ایمان و پاکباز به راز ماندگاری ایران پی می برد. بیایید مردم خود را بشناسیم. فرهنگمان، تاریخمان و باورهایمان را بشناسیم. نه از بیرون، که از درون تحقیق و پژوهش را آغاز کنیم، به این بیندیشیم که اگر زهرا حسینی ها امکان درس خواندن داشتند، امکان آموزش داشتند، با چنین استعداد و قابلیتی که دارند چه کارها که نمی کردند؟ به این بیندیشیم که امروز کودکان ما، مردان و زنان فردایمان، چگونه آموزش می بینند و این آموزش چقدر کارآمد است و چقدر به ساختن جامعه فردا کمک می کند؟ رسانه های ما در رساندن پیام های درست و کارآمد چقدر موفقند؟ آیا در سال های اخیر در القای عشق به همنوع، عشق به میهن، احساس همدردی و وظیفه شناسی موفق بوده ایم؟ آیا امروز پس از سی سال تجربه، وقت آن نرسیده است که به جای پیشگیری از ابراز چیزهای ناخوشایند، برای مقابله با آ نها به فکر ایجاد و ارایه چیزهای خوشایندی باشیم؟ باید بدانیم پیام رسانی یک فن و یک هنر است که باید آن را شناخت و آموخت. پیام، هر قدر هم خوب و انسانی، اگر درست ارایه نشود، بی اثر و سعی باطل است. در حالی که ما چنین مواد و مصالحی همچون سرگذشت سیده زهرا حسینی را داریم، چه پیام ها که نمی توان به گوش بشریت رساند.
من با کتاب "دا"، رنج کشيده، زندگي کرده و به موازات لحظاتي که در کتاب بيان شده ، خود واقعي ام را پيدا کردم.
ایرنا: مريلا زارعي،بازيگر سينما و تئاتر،گفت: من با کتاب "دا"، رنج کشيده، زندگي کرده و به موازات لحظاتي که در کتاب بيان شده ، خود واقعي ام را پيدا کردم.
"مريلا زارعي" که به همراه "سيده زهرا حسيني" و "سيده اعظم حسيني"، راوي و نويسنده کتاب "دا"، در برنامه "تار و پود" سيماي مرکز آبادان حضور داشتند، اظهار داشت: با خواندن کتاب "دا"، هم رنج خانم حسيني را احساس مي کردم و هم دائم از خود مي پرسيدم که در زمان وقوع اين حوادث کجا بودم.
زارعي، افزود: اين پشيماني و احساس را هميشه با خود دارم که اي کاش در آن زمان من هم در جريان اين وقايع و در کنار خانم حسيني بودم تا شايد ايشان و همرزمانشان درد و رنج کم تري مي کشيدند.
بازيگر فيلم سينمايي "دو زن" يادآور شد: اگر قرار باشد فيلمي از روي کتاب دا ساخته شود، بخاطر اداي دين، دوست دارم به جاي خانم حسيني اين نقش را بازي کنم.
زارعي، با اشاره به شوق خود براي ديدن راوي خاطرات کتاب "دا"، خاطر نشان کرد: با آشنايي که به واسطه کتاب دا با خانم زهرا حسيني پيدا کردم به واقع احساس کردم که آن آدمي را که در ذهن به عنوان يک زن قهرمان و مبارز ايراني داشتم در واقعيت يافته ام.
زارعي با تاکيد بر واقعي بودن ماجراهاي بيان شده در اين کتاب، گفت: اين کتاب يکي از سينمايي ترين کتاب هايي بوده است که تا کنون خوانده ام. نوعي عرق ميهن دوستي، عشق به وطن و حسي در اين کتاب وجود دارد که قابل ستايش است.
"گوهر خير انديش"، بازيگر سينما و تلويزيون نيز که در گفت و گوي تلفني اين برنامه تلويزيوني شرکت داشت، در مورد کتاب دا گفت: تاکنون کتابي در اين حد واضح و روشن در مورد جنگ نخوانده و حتي فيلمي هم نديده بودم.
خيرانديش، با بيان اينکه بارها تحت تاثير اين کتاب قرار گرفته و اشک ريخته ام ، خواندن کتاب "دا" را به همه ،به خصوص جوانان توصيه کرد.
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین